خون شبح‌وار

From JoJo's Bizarre Encyclopedia - JoJo Wiki
Jump to navigation Jump to search

«
این داستانیست درباره‌ی نقاب سنگی اسرارآمیزی که از مکزیک کاوش شده و دو پسربچه که سرنوشتشان به ماجراجویی‌های عجیب و غریب گره خورده است!
»
راوی، چپتر ۱: مقدمه


خون شبح‌وار (ファントムブラッド, Fantomu Buraddo) اولین پارت ماجراجویی عجیب و غریب جوجو است که از ژانویه تا اکتبر ۱۹۸۷ با نام ماجراجویی عجیب و غریب جوجو پارت ۱ جاناتان جوستار: نوجوانی او[1] در هفته‌نامه‌‌ی شونن جامپ به چاپ رسید و در پنج جلد توسط جامپ کامیکس جمع‌آوری شد. عنوان خون شبح‌وار (Phantom Blood) اولین بار به صورت رسمی در کتاب جوجو اِ-گو!گو![2] و بعدا برای انتشار نسخه‌ی بونکوبان[3] مانگا استفاده شد.

این پارت دو اقتباس انیمه‌‌ای دریافت کرده است: یک فیلم در سال ۲۰۰۷ توسط استودیو .A.P.P.P و یک سریال تلویزیونی در سال ۲۰۱۲ توسط دیوید پروداکشن. همینطور این پارت یک اقتباس بازی ویدئویی در سال ۲۰۰۶ برای پلی‌استیشن ۲ ساخته شده توسط .Anchor Inc و باندای نیز دارد.

این داستان جاناتان جوستار را دنبال می‌کند که در طول داستان بزرگ می‌شود و در نهایت با برادر ناتنی‌ زیرک و بی‌رحمش، دیو براندو، مبارزه می‌کند.

خون شبح‌وار بر روی جلد هفته‌نامه‌ی شونن جامپ.


خلاصه‌ی داستان

«
به عبارت ساده، مضمون این اثر «زندگی کردن» است. با استفاده از دو شخصیت اصلی، من می‌خواهم دو روش مختلف زندگی را بررسی کنم. تمامش درباره‌ی خواندن سرود جنگ بین «انسان» و «غیر انسان» است.
»

مقدمه

مقاله‌ی اصلی: مقدمه

بین قرن‌های دوازدهم و شانزدهم میلادی، یک رئیس قبیله‌ی آزتک نقاب سنگی‌‌پوش‌‌، به عنوان قسمتی از مراسم قربانی قبیله‌ی آزتک، نقابش را با خون یک خانم جوان آلوده می‌کند. این کار باعث درآمدن تعداد زیادی تیغ از نقاب می‌شود که بدون هیچ آسیبی، جمجمه‌ی مرد را سوراخ می‌کنند. مرد با مکیدن خون یکی از اعضای قبیله با انگشتش و به نمایش گذاشتن قدرت ابرانسانی‌اش ادعا می‌کند که به زندگی جاودانه دست پیدا کرده است. مشخص می‌شود که این قبیله تصمیم به فتح جهان می‌گیرد اما به دلایلی نامعلوم ناپدید می‌شود.

جاناتان و دیو برای اولین بار با یکدیگر ملاقات می‌کنند.

در سال ۱۸۸۰ و در لیورپول انگلستان[4] جاناتان جوستار جوان (شناخته شده به جوجو توسط دوستانش)، با آرامش در ملک پدر ثروتمندش جورج جوستار اول زندگی می‌کند. یک پسر نوجوان دیگر از لندن با نام دیو براندو نیز توسط آن‌ها به دلیل مرگ پدرش داریو براندو به فرزندی قبول می‌شود. جورج باور داشت که پس از تصادف کالکسه‌ای که در آن همسرش جان خود را از دست داده بود، او و پسر نوزادش به دست داریو نجات پیدا کرده‌ بودند؛ اما در واقعیت، داریو می‌خواست از جسد‌هایشان دزدی کند.

جاناتان سعی می‌کند با دیو دوست شود؛ بی‌خبر از نقشه‌‌ی دیو که می‌خواهد روحیه‌ی جاناتان را با آزار و اذیت دائم خراب کند و اعتماد جورج را بدست آورد تا بتواند تنها وارث ثروت جوستار بشود.

مهاجمی به نام دیو براندو

مقاله‌ی اصلی: مهاجمی به نام دیو براندو (آرک داستانی)

به عنوان قسمتی از نقشه‌ی پلیدش، دیو جاناتان را به روش‌های مختلف شکنجه می‌دهد: او به فک سگ جاناتان، دنی، با زانو ضربه می‌زند، به طور وحشیانه او را در یک مسابقه‌ی بوکس شکست می‌دهد و تمام دوستانش را علیه او می‌کند، همه‌ی این‌ها در حالی که جلوی پدر جاناتان خود را به عنوان یک انسان متشخص و دانش‌آموزی بهتر از برادر ناتنی‌اش جلوه می‌دهد. وقتی جاناتان در رابطه‌ای با ارینا پندلتون آرامش پیدا می‌کند، دیو اولین بوسه‌ی او را می‌دزدد.

این توهین آخر جاناتان را به قدری عصبانی می‌کند که آشکارا با دیو رودررو شود و این قدرت را به او می‌دهد که برای اولین بار او را شکست دهد. در این حین، چند قطره از خون دیو روی نقاب سنگی می‌ریزد که باعث می‌شود تیغه‌هایش بیرون بزنند و آن را از روی دیوار به پایین پرت کنند. تنها دیو و جاناتان از فعال شدن نقاب باخبر می‌شوند. در حالی که دیو آن را چیزی بیشتر از یک ابزار شکنجه نمی‌خواند، جوستار جوان بالاخره تحقیقات در رشته‌های باستان‌شناسی و قوم‌شناسی را شروع می‌کند تا راز پشت عتیقه را پیدا کند. دیو از دعوا یاد می‌گیرد که جاناتان از آن چیزی که فکر می‌کرد قوی‌تر است. بعد از سوزاندن دنی در یک زباله‌سوز به عنوان انتقام، دیو تصمیم می‌گیرد که دندان روی جگر بگذارد و سعی کند اعتماد جاناتان را به دست آورد.

نقاب سنگی

نامه‌ای از گذشته

مقاله‌ی اصلی: نامه‌ای از گذشته (آرک داستانی)
مقاله‌ی اصلی: نقاب سنگی (آرک داستانی)
جوجو پی می‌برد که دیو پدرش را با زهر مسموم کرده است.

۷ سال بعد در ۱۸۸۸، جاناتان و دیو رفتار دوستانه و قابل‌اعتمادی به هم پیدا کرده‌اند. این دو حتّی دانش‌آموزان شاگرد اول هم شده‌اند و هر کدام در رشته‌ی به خصوص خود در شرف فارغ‌التحصیلی هستند. این دو جورج را ملاقات می‌کنند که در بستر بیماری افتاده. اینجاست که جاناتان به پرستاری بیش از حد دیو شک می‌کند و به این که اهداف دیگه‌ای دارد اطمینان پیدا می‌کند. جاناتان در حالی که مشغول تحقیقاتش روی نقاب سنگی بود، نامه‌ای را که توسط داریو براندو نوشته شده بود و به جورج جوستار موقع مرگ فرستاده بود؛ پیدا می کند. در نامه، داریو علائم بیماریش را شرح می‌دهد که با علائم مریضی عجیب جورج مو نمی‌زند. جاناتان با دیو رودررو می‌شود، به این باور که دیو حتما به پدرش زهر داده و قصد دارد همان کار را با پدر او نیز بکند. جاناتان دوزی از داروی جورج را برای آزمایش می‌دزدد و دیو تصمیم می‌گیرد که شر جاناتان را قبل از اینکه همه متوجه شوند کم کند.

دیو نقاب سنگی را روی خود امتحان می‌کند

دیو به این پی می‌برد که اگر جاناتان را مجبور به پوشیدن نقاب کند و سپس با خون فعالش کند، به خاطر علاقه‌ی آشکارش به آن عتیقه علت مرگش حادثه‌ی تحقیقات خوانده می‌شود. امّا برای مطمئن شدن از اثرات کشندگی نقاب، دیو سر به کوچه پس کوچه‌ها می‌زند و آن را روی یک گدای مست فعال می‌کند. در کمال تعجب، تیغه‌های نقاب نمونه‌ی آزمایشی‌ را نمی‌کشد، بلکه آن را به یک خون‌آشام با قدرت ابرانسانی و جوانی با عمر جاودانه تبدیل می‌کند. ‌آن خون‌آشام سعی می‌کند خون دیو را بخورد، اما با طلوع آفتاب او متلاشی می‌شود و دیو از حمله‌ی هیولا جان سالم به در می‌برد.

هنگام برگشت به خانه، در حالی که هنوز از اتفاقات اخیر آشفته بود، دیو تحت محاصره‌ی پلیس‌هایی که توسط جاناتان احضار شده بودند در‌می‌آید. در یک سفر جسورانه به خیابان اوگر، جاناتان موفق به دوست شدن با خلاف‌کار شرافتمند رابرت ای.او. اسپیدواگون شده بود و توانست تاجر چینی، وانگ چان، که در آغاز زهر را به دیو فروخته بود دستگیر کند. با اینکه دیو خودش را به نگرانی می‌زند، نقاب سنگی را آماده می‌کند و سعی می‌کند جاناتان را چاقو بزند. جورج جلوی ضربه را می‌گیرد، ولی باز هم خونش برای فعال شدن نقاب کافیست. دیو قبل از اینکه توسط ماموران پلیس به تیر بسته شود نقاب سنگی را پیروزمندانه می‌پوشد.

نوجوانی با دیو

مقاله‌ی اصلی: نوجوانی با دیو (آرک داستانی)

در حالی که جورج به پایان زندگی‌اش نزدیک می‌شود، به جاناتان می‌گوید که دیو را بخشیده و آن را در کنار پدرش به خاک بسپارد. ناگهان، دیو که با موفقیت به یک خون‌آشام تبدیل شده، ماموران پلیس را به طرز فجیعی به قتل می‌رساند و اسپیدواگن را زخمی می‌کند. بعد از تلاش‌های جاناتان برای کشتن این موجود شکست‌ناپذیر، جاناتان به آتش کشیدن عمارت جوستار روی می‌آورد تا دیو را داخل آن گیر بیاندازد. با سختی‌های شدید و قدرت‌نمایی‌های شگفت‌انگیز، جاناتان موفق می‌شود خون‌آشام را روی مجسمه‌ی الهه‌ی عشق به سیخ بکشد. با اینکه اسپیدواگن دلش برای بدترین اتفاق شور می‌زند، جاناتان با بیرون پرت شدن از پنجره توسط انفجار، جان سالم به در می‌برد.

بعد از نبرد، جاناتان به بیمارستان منتقل می‌شود. به طور اتفاقی، ارینا پندلتون به عنوان پرستارش به بهبودی او کمک می‌کند و این دو رابطه‌شان را دوباره شروع می‌کنند. در همین حال، وانگ چان خرابه‌های عمارت را برای پیدا کردن و فروختن نقاب سنگی می‌گردد، ولی توسط دیو که از مبارزه‌اش با جاناتان جان سالم به در برده تبدیل به یک زامبی می‌شود.

پیش به سوی دهکده‌ی ویندنایت

ریپل اوردرایو

مقاله‌ی اصلی: جک قاتل و زپلی عجیب و غریب (آرک داستانی)
مقاله‌ی اصلی: ریپل اوردرایو (آرک داستانی)

مدتی بعد از آتش‌سوزی، جاناتان و ارینا با ویل آنتونیو زپلی آشنا می‌شوند؛ بارون ایتالیایی که از انرژی عجیبی به نام ریپل (波紋, هامون) استفاده می‌کنند. زپلی توضیح می‌دهد که ریپل یک تکنیک هنرهای رزمی است که این قابلیت را به کاربر می‌دهد تا انرژی بدن را از طریق تنفس صحیح، به دیگر انواع انرژی مانند انرژی نور خورشید متمرکز کند. بعد از اینکه زپلی به جاناتان یاد می‌دهد که چطور از ریپل استفاده کند، این دو با وانگ چان مواجه می‌شوند اما جاناتان با مشت زومی او را شکست می‌دهد و فراری‌اش می‌دهد.

دو جنگجوی ریپل، حالا به همراه اسپیدواگن، با کالکسه به داخل تونلی منتهی به دهکده‌ی ویندنایت می‌روند؛ جایی که وانگ چان، بر اساس اطلاعات اسپیدواگن، به آن‌جا فرار کرده است. امّا چیزی نمی‌گذرد که گروه توسط نسخه‌ی زامبی‌شده‌ی جک قاتل مورد حمله قرار می‌گیرند. زپلی قادر به زخمی کردن جک می‌شود اما او به یک هزارتوی زیرزمینی مخفی در تونل فرار می‌کند. زپلی به جاناتان می‌گوید که کارش را بدون اینکه قطره‌ای از لیوان شراب بریزد تمام کند. در تونل‌ها، جاناتان یاد می‌گیرد که ریپل را در کنار لیوان استفاده کند تا موقعیت زامبی را حس کند و موفق می‌شود با ریپل اوردرایوش جک قاتل را بکشد.

گروه از تونل خارج می‌شود و دهکده‌ی ویندنایت به چشم می‌آید. ناگهان، پسری به اسم پوکو بار و بندیل‌های گروه را می‌دزد که جاناتان و زپلی را مجبور به تعقیب کردنش می‌کند. امّا، بعد از زمین خوردن با ریپل جاناتان، پوکو هیچی از برخوردش با گروه را به یاد ندارد. از آنجایی که در تعقیب به قبرستان کشانده شده بودند، گروه متوجه می‌شود که دیو آن پسربچه را به عنوان تله هیبنوتیزم کرده بود. دیو که آسیب‌هایش تقریبا به طور کامل بهبود یافته‌اند، جلوی گروه ظاهر می‌شود و ارتش زامبی‌اش شروع به یورش می‌کنند. زپلی به دیو حمله می‌کند ولی با وحشت به این پی می‌برد که دیو تکنیک یخ‌زدگی برای مقابله با ریپل ساخته است. با اینکه جاناتان برای کمک به زپلی جلو می‌آید، هر دو از قدرت دیو شگفت‌زده شده و به زمین می‌خورند.

شوالیه‌های تاریکی

مقاله‌ی اصلی: تارکاس و شوالیه‌ی تاریکی بروفورد (آرک داستانی)
مقاله‌ی اصلی: شجاعتی برای فردا و جانشین اندوهگین (آرک داستانی)

حال که دیو از برتری‌اش نسبت به کاربران ریپل مطمئن شده است، او دو زامبی فوق‌العاده قدرت‌مند یعنی بروفورد و تارکاس را احضار می‌کند؛ شوالیه‌های افسانه‌ای که نقش‌های به سزایی در خصومت بین الیزابت اول و ماری، ملکه‌ی اسکاتلند در ۱۵۶۵ داشته‌اند. حالا که غرورش را دوباره به دست آورده است، بروفورد از دیو خواهش می‌کند که به تنهایی جاناتان را به چالش بکشد. دیو، مطمئن از پیروزی‌اش، موافقت می‌کند و به سمت دهکده‌ی ویندنایت حرکت می‌کند. در حالی که تارکاس جلوی دخالت گروه را می‌گیرد، بروفورد و جاناتان دوئلشان را آغاز می‌کنند. با این که بروفورد جاناتان را به زیر آب می‌کشد، جاناتان به این پی می‌برد که هم آب و هم فلزِ شمشیر بروفورد اقبال به راحتی ریپل را در خود جریان می‌دهند و موفق می‌شود شوالیه را به طور جدی زخمی کند.

بروفورد سعی می‌کند یک حمله‌ی آخر انجام دهد ولی در آخرین لحظه دست نگه می‌دارد؛ معلوم می‌شود که ریپل روح انسانی خوش‌ذاتش را بازگردانده. بعد از یاد گرفتن اسم جاناتان، بروفورد شمشیرش را به او واگذار می‌کند و قبل از اینکه به دلیل زخم‌هایش از پا دربیاید، اسم شمشیر را با خونش به «شهامت» تغییر می‌دهد. اینجاست که تارکاس حمله‌اش به گروه را آغاز می‌کند و مجبورشان می‌کند که با استفاده از یک گلایدر ساخته شده از برگ‌های چسبیده به هم با ریپل فرار کنند. در حالی که دارند فرار می‌کنند، زپلی آشکار می‌کند که چطور ریپل را یاد گرفت.

تارکاس ناگهان به سمت گروه می‌پرد و باعث می‌شود به قلعه‌ی پرتگاهی برخورد کنند، جایی که زمانی به عنوان زمین تمرین برای شوالیه‌ها استفاده می‌شد. قدرت شگفت‌انگیز تارکاس این اجازه را به او می‌دهد که نه تنها از سقوط جان سالم به در ببرد، بلکه به سمت گروه از دیوار بالا برود. جاناتان وارد ویرانه‌ای می‌شود تا جایی برای مخفی شدن پوکو پیدا کند امّا با بسته شدن در و قفل شدن قلاده‌ای به گردنش، در تله گیر می‌افتد. تارکاس تالار اژدهای دو سر را تشخیص می‌دهد و به خودش نیز قلاده می‌بندد تا با جاناتان در بازی مرگِ زنجیر به گردن مقابله کند.

زپلی برای نجات جوجو جانش را فدا می‌کند

جاناتان به دلیل قلاده نمی‌تواند درست تنفس کند و استفاده‌اش از ریپل غیرممکن می‌شود. در همین حین، پوکو هشدارهای خواهرش درباره‌ی ترس را به خاطر می‌آورد و شجاعت این را پیدا می‌کند که مخفیانه به داخل اتاق برود و در را از داخل باز کند تا زپلی و اسپیدواگن وارد شوند. زپلی، در حالی که پیشگویی مرگش از تونپتی را به یاد می‌آورد، خودش را برای نجات جاناتان قربانی می‌کند و تمام انرژیش را به او واگذار می‌کند. جاناتان که از انرژی زپلی نیرومند شده، قلاده‌اش را شکانده و تارکاس را مشت باران می‌کند. سپس گروه آخرین خداحافظی‌هایشان را با زپلی می‌کنند و او با آرامش از دنیا می‌رود.

نبرد خونین

آن سه از سرزمینی دوردست

مقاله‌ی اصلی: آن سه از سرزمینی دوردست (آرک داستانی)
جوجو با دیو رو در رو می‌شود

گروه بالاخره به دهکده‌ی ویندنایت می‌رسد و اینجاست که مردی به اسم آدامز سر راه پوکو سبز می‌شود تا بپرسد چرا تا دیروقت بیدار مانده، ولی وقتی گروه پشتش را به او می‌کند خودش را به عنوان یک زامبی آشکار می‌کند. جاناتان آدامز را شکست می‌دهد اما بلافاصله توسط مردی به اسم دایر و تکنیک «حمله‌ی نصف‌کننده‌ی رعد و برقی» او مورد حمله قرار می‌گیرد. بعد از اینکه جاناتان با سر به او ضربه می‌زند، دایر از حمله‌اش دست می‌کشد و آشکار می‌کند که او توسط نامه‌ای از زپلی به آنجا همراه با استادش تونپتی و دوست همراهش استریزو خوانده شده. گروه وارد قلعه‌ی دیو می‌شود، جایی که جاناتان قبل از رودررو شدن با دیو، خواهر پوکو را از زامبی ماری دوبی نجات می‌دهد. دایر جلو می‌رود، تا قبل از جاناتان انتقام زپلی را از آنجایی که او را برای زمان بیشتری می‌شناخته، بگیرد. دایر به دیو با تکنیک مخصوصش، حمله‌ی نصف‌کننده‌ی رعد و برقی، حمله می‌کند ولی تکنیک یخ‌زدگی دیو قبل از اینکه بتواند ضربه‌ای بزند بدنش را خورد می‌کند. سر دایر بر روی کاسه‌ای از رزها می‌افتد و موفق می‌شود که رز ریپل‌شده‌ای را قبل از از بین رفتن، به چشم دیو پرت کند. دیو خشمگین می‌شود و دسته‌ی زامبی‌هایش را صدا می‌کند تا به گروه حمله کنند. چهار زامبی پوکو و خواهرش را محاصره می‌کنند ولی توسط استریزو شکست می‌خورند.

آتش و یخ

مقاله‌ی اصلی: آتش و یخ، جاناتان و دیو (آرک داستانی)

نبرد بین دیو و جاناتان آغاز می‌شود. جاناتان طوفانی از رزها را به سمت دیو پرتاب می‌کند، وارد نقطه کورش می‌شود و سر او را با استفاده از شمشیر بروفورد، که الآن به «اقبال و شهامت» شناخته می‌شود، به دو نصف تقسیم می‌کند. امّا دیو آشکار می‌کند که شمشیر را به یخ بسته و دست و پاهای جاناتان را به دام می‌اندازد. دیو شروع می‌کند ماهیت زامبیش را به سرخرگ کاروتید جاناتان تزریق کند ولی جاناتان موفق می‌شود که یخ را با استفاده از آتش دورشان آب کند و ماهیت زامبی را از جریان خونش بیرون می‌کند. با به آتش کشیدن دست خود، جاناتان موفق می‌شود ضربه‌ی مستقیمی به دیو بزند و بدنش را با ریپل پر می‌کند. دیو از بالکن به پایین پرت می‌شود؛ با اینکه سعی می‌کند مایع فشاربالایی از چشم‌هایش به عنوان حمله‌ی آخر پرتاب کند، او توسط ریپل جاناتان متلاشی می‌شود. جاناتان و گروه، زامبی‌های باقیمانده‌ی دیو را نابود می‌کنند و صبح بعد با نابود کردن نقاب سنگی شهر را نجات می‌دهند؛ بی‌خبر از اینکه دیو توانسته سرش را از بدنش قبل از اینکه ریپل به آن برسد جدا کند و با وانگ چان فرار کرده است.

آخرین ریپل

مقاله‌ی اصلی: آتش و یخ، جاناتان و دیو (آرک داستانی)
مرگِ جاناتان جوستار

۳ ماه بعد از اتفاقات دهکده‌ی ویندنایت، جاناتان با ارینا ازدواج می‌کند. دوستان جاناتان، آن زوج را که در حال سوار شدن کشتی برای سفر به آمریکا برای ماه عسلشان بودند، بدرقه می‌کنند. امّا در اواسط سفر، جاناتان ناگهان وانگ چان را می‌بیند. بعد از اینکه به ارینا هشدار می‌دهد که در اتاقش بماند، جاناتان وانگ چان را تا موتورخانه تعقیب می‌کند؛ جایی که معلوم می‌شود سر دیو به صورت مخفیانه در تابوت ضدانفجار مخصوصی وارد کشتی شده است. دیو برای جاناتان آشکار می‌کند که قصد دارد او را کشته و سر خود را به بدن جاناتان قبل از اینکه به آمریکا برسند متصل کند. دیو دوباره از حمله‌ی مایع چشمی استفاده می‌کند و گردن جاناتان را سوراخ می‌کند و اجازه‌ی تنفس را از او می‌گیرد. ارینا از راه می‌رسد و وضعیت زخمی جاناتان را مشاهده می‌کند، ولی گروهی از زامبی‌ها پشت او ظاهر می‌شوند. با اینکه دیو به وانگ چان دستور می‌دهد سر جاناتان را ببرد، جاناتان از آخرین رمق ریپلش برای نابودی سر وانگ چان استفاده می‌کند و بدنش را به شافت کشتی گیر انداخته و یک انفجار به پا می‌کند.

جاناتان که توسط ترکش‌های موتور زخمی‌تر شده، اصرار می‌کند که ارینا نوزاد یتیمی را نجات داده و فرار کند؛ بر خلاف میل ارینا که می‌خواهد پیش جاناتان بماند. دیو پیچک‌های گردنش را دور گردن جاناتان می‌پیچد، امّا جاناتان از ترکش موتور برای بریدن پیچک‌ها استفاده و او را زخمی می‌کند. جاناتان دست‌هایش را به دور سر دیو می‌پیچد و درباره‌ی سرنوشت‌های درهم‌تنیده‌یشان تامل می‌کند. دیو به جاناتان زندگی ابدی با ارینا پیشنهاد می‌دهد ولی به این پی می‌برد که جاناتان از زخم‌هایش مرده است. در حالی که ارینا وارد تابوت می‌شود، کشتی با جفت مردان داخلش منفجر می‌شود.

ارینا درباره‌ی زندگی جاناتان جوستار بازمی‌نگرد. با اینکه تاریخ هیچوقت از اعمال قهرمانانه‌ی جاناتان جوستار نخواهد دانست، ارینا عزم می‌کند که نسل‌های آینده‌ی او، از جمله نوزاد متولد نشده‌ی داخل شکمش، راجع به زندگی او بشنوند. دو روز بعد، ارینا در نزدیکی جزایر قنارى نجات پیدا می‌کند و بدین گونه روایت زندگی جاناتان به پایان رسیده اما عصری جدید از ماجراجویی آغاز می‌شود.


شخصیت‌ها

شخصیت‌های خون شبح‌وار
Jonathan Joestar
پروتاگونیست
Robert E. O. Speedwagon
همراه (دشمن پیشین)
Dio Brando
آنتاگونیست اصلی
Poco
همراه
Tonpetty
همراه
Dire
همراه
Straizo
همراه
Bruford
خنثی (دشمن پیشین)
Tarkus
دشمن
Adams
دشمن
Doobie
دشمن
Danny
همراه
Tattoo
همراه (دشمن پیشین)
Kempo Fighter
همراه (دشمن پیشین)
Scotland Yard Inspector
همراه
Zeppeli's Father
پسامرگ
Winzaleo
پسامرگ
Eijkman
پسامرگ
Caineghis
پسامرگ

مبارزات


مکان‌ها

خون شبح‌وار به طور کل در انگلستان رخ می‌دهد و به دلیل کوتاه بودنش، تنها چندین مکان را نشان می‌دهد. خیلی از مناطق شناخته شده تخیلی هستند، با اینکه به شدت از مکان‌های واقعی الهام گرفته شدند.


Phantom Blood Map - England.png
راهنمای نقشه
PBMarker1.png
خانه‌ای که جاناتان جوستار در لیورپولِ انگلستان در آن زندگی می‌کند. بعد از اینکه دیو براندو به عنوان بچه‌ی به سرپرست گرفته شده پیش او شروع به زندگی کرد، با همدیگر بزرگ شدند.
PBMarker2.png
منطقه‌ای به اسم خیابان اوگر در لندن. گفته شده که انسان‌های طلسم‌شده در آن زندگی می‌کنند و جایی که تمام بیماری‌ها از آن نشات می‌گیرند. جای بسیار خطرناکی است.
PBMarker3.png
شهری بندری در نزدیکی عمارت جوستار. نگران درباره‌ی کارهای جوجو، دیو چاره‌ای جز مشروب خوردن در اینجا نداشت. شهر خشنی است. آزمایشی انسانی با استفاده از نقاب سنگی نیز در اینجا برگزار شده است.
PBMarker4.png
شهری کوچک در جنوب لندن، یک روز فاصله با اسب. شهر از سه طرف با کوه‌های سنگی شیب‌دار محاصره شده. در قسمت جنوبی، یک دره قرار دارد. در گذشته یک زندان در آنجا ساخته شده بود و در زیر شهر ریل‌های قطار قرار دارد. جمعیت دهکده با در نظر گرفتن زندانی‌ها ۵۱۷ نفر است.
PBMarker5.png
بعد از ازدواج در دوم فوریه‌ی ۱۸۸۹، جاناتان و ارینا برای ماه عسل به آمریکا شروع به سفر می‌کنند. امّا میهمانان ناخوانده‌ای در قسمت بار کشتی بودند!
PBMarker6.png
جایی که کشتی غرق شد. ارینا بالاخره در نزدیکی جزایر قناری در حالی که توسط تابوت دیو شناور مانده بود نجات پیدا کرد.


چپترها

خون شبح‌وار از ۴۴ چپتر تشکیل شده که در جلد‌های کاغذی ۱ تا ۵ کمیک‌های جامپ (تانکوبون) جمع‌آوری شده‌اند. عنوان‌های چپترها معمولا بین انتشار اصلی هفته‌نامه‌ی شونن جامپ و رمان‌های گرافیک تفاوت دارند، به همین خاطر جفتشان در زیر فهرست شده‌اند (راست برای جلدها و چپ برای مجلات).

تاریخ انتشار
شابک
Japan ۱۰ اوت ۱۹۸۷[5]
عنوان‌های چپترها

  1. مقدمه (プロローグ, Purorōgu)
  2. مهاجمی به نام دیو براندو، قسمت ۱ (侵略者ディオ・ブランドー その①, Shinryakusha Dio Burandō Sono 1)
  3. مهاجمی به نام دیو براندو قسمت ۲ (侵略者ディオ・ブランドー その②, Shinryakusha Dio Burandō Sono 2)
  4. مهاجمی به نام دیو براندو، قسمت ۳ (侵略者ディオ・ブランドー その③, Shinryakusha Dio Burandō Sono 3)
  5. مهاجمی به نام دیو براندو، قسمت ۴ (侵略者ディオ・ブランドー その④, Shinryakusha Dio Burandō Sono 4)
  6. نامه‌ای از گذشته، قسمت ۱ (過去からの手紙 その①, Kako kara no Tegami Sono 1)
  7. نامه‌ای از گذشته، قسمت ۲ (過去からの手紙 その②, Kako kara no Tegami Sono 2)
  8. نقاب سنگی، قسمت ۱ (石仮面 その①, Ishi Kamen Sono 1)

  1. مهاجمی به نام دیو براندو (侵略者ディオ, Shinryakusha Dio)
  2. دوستی جدید! (新しき友人!, Atarashiki Yūjin!)
  3. ارینای دوست‌داشتنی (愛しのエリナ, Itoshino Erina)
  4. نباید باخت (負けられない戦い, Makerarenai Tatakai)
  5. دنی در شعله‌ها (炎のダニー, Honō no Danī)
  6. نامه‌ای از گذشته (過去からの手紙, Kako kara no Tegami)
  7. سوگند به پدر (父への誓い, Chichi e no Chikai)
  8. مبارزه‌ی خیابان اوگر (食屍鬼街(オウガーストリート)の戦い, Ōgā Sutorīto no Tatakai)

Volume 1.png

Volume 1 Back.jpg

تاریخ انتشار
شابک
Japan ۸ ژانویه ۱۹۸۸[6]
عنوان‌های چپترها

  1. نقاب سنگی، قسمت ۲ (石仮面 その②, Ishi Kamen Sono 2)
  2. نقاب سنگی، قسمت ۳ (石仮面 その③, Ishi Kamen Sono 3)
  3. نقاب سنگی، قسمت ۴ (石仮面 その④, Ishi Kamen Sono 4)
  4. نوجوانی با دیو، قسمت ۱ (ディオとの青春 その①, Dio to no Seishun Sono 1)
  5. نوجوانی با دیو، قسمت ۲ (ディオとの青春 その②, Dio to no Seishun Sono 2)
  6. نوجوانی با دیو، قسمت ۳ (ディオとの青春 その③, Dio to no Seishun Sono 3)
  7. نوجوانی با دیو، قسمت ۴ (ディオとの青春 その④, Dio to no Seishun Sono 4)
  8. نوجوانی با دیو، قسمت ۵ (ディオとの青春 その⑤, Dio to no Seishun Sono 5)
  9. تولد دیو (DIO(ディオ)の誕生, DIO no Tanjō)

  1. نمونه‌ی آزمایشی زنده‌ی نقاب (仮面の人体実験, Kamen no Jintai Jikken)
  2. تشنگی برای خون! (血の渇き!, Chi no Kawaki!)
  3. فراتر از انسانیت! (人間を超越する!, Ningen o Chōetsu Suru!)
  4. دو حلقه (二組(ふたつ)指輪(リング), Futatsu no Ringu)
  5. هیولای جاودانه (不死の怪物, Fushi no Kaibutsu)
  6. حمله‌ی مردگان متحرک (生ける死者(リビング・デッド)の襲撃, Ribingu Deddo no Shūgeki)
  7. پایان دادن به نوجوانی با دیو! (ディオとの青春に決着!, Dio to no Seishun ni Ketchaku!)
  8. مجسمه‌ی الهه‌ی عشق (慈愛の女神像, Jiai no Megamizō)
  9. چهره‌ی نوستالژیک (懐かしき面影, Natsukashiki Omokage)

Volume 2.jpg

Volume 2 Back.jpg

تاریخ انتشار
شابک
Japan ۸ آوریل ۱۹۸۸[7]
عنوان‌های چپترها

  1. جک قاتل و زپلی عجیب، قسمت ۱ (切り裂きジャックと奇人ツェペリ その①, Kirisaki Jakku to Kijin Tseperi Sono 1)
  2. جک قاتل و زپلی عجیب، قسمت ۲ (切り裂きジャックと奇人ツェペリ その②, Kirisaki Jakku to Kijin Tseperi Sono 2)
  3. جک قاتل و زپلی عجیب، قسمت ۳ (切り裂きジャックと奇人ツェペリ その③, Kirisaki Jakku to Kijin Tseperi Sono 3)
  4. جک قاتل و زپلی عجیب، قسمت ۴ (切り裂きジャックと奇人ツェペリ その④, Kirisaki Jakku to Kijin Tseperi Sono 4)
  5. جک قاتل و زپلی عجیب، قسمت ۵ (切り裂きジャックと奇人ツェペリ その⑤, Kirisaki Jakku to Kijin Tseperi Sono 5)
  6. ریپل اوردرایو، قسمت ۱ (波紋疾走(ハモン・オーバードライブ) その①, Hamon Ōbādoraibu Sono 1)
  7. ریپل اوردرایو، قسمت ۲ (波紋疾走(ハモン・オーバードライブ) その②, Hamon Ōbādoraibu Sono 2)
  8. ریپل اوردرایو، قسمت ۳ (波紋疾走(ハモン・オーバードライブ) その③, Hamon Ōbādoraibu Sono 3)
  9. تارکاس و شوالیه‌ی تاریکی بروفورد، قسمت ۱ (タルカスと黒騎士ブラフォード その①, Tarukasu to Kuro Kishi Burafōdo Sono 1)
  10. تارکاس و شوالیه‌ی تاریکی بروفورد، قسمت ۲ (タルカスと黒騎士ブラフォード その②, Tarukasu to Kuro Kishi Burafōdo Sono 2)

  1. جک قاتل و زپلی عجیب (凶人ジャック&()奇人ツェペリ, Kyōjin Jakku to Kijin Tseperi)
  2. انرژی معجزه‌آسا (奇跡のエネルギー, Kiseki no Enerugī)
  3. تراژدی در اقیانوس (洋上の惨劇, Yōjō no Sangeki)
  4. زمین سالم (呪われた町, Norowareta Machi)
  5. ترس را از آن خود کن (恐怖を我が物とせよ, Kyōfu o Wagamono to seyo)
  6. نسیم شمالی و وایکینگ‌ها (北風とバイキング, Kitakaze to Baikingu)
  7. دعوت به یک تله (罠への招待, Wana e no Shōtai)
  8. قدرت نقابی که خون را منجمد می‌کند (血も凍る仮面(パワー), Chi mo Kooru Kamen Pawā)
  9. شوالیه‌های تاریکی (暗黒の騎士達, Ankoku no Kishitachi)
  10. اهریمن انتقام از گذشته (過去からの復讐鬼, Kako kara no Fukushūki)

Volume 3.jpg

Volume 3 Back.jpg

تاریخ انتشار
شابک
Japan ۱۰ ژوئن ۱۹۸۸[8]
عنوان‌های چپترها

  1. تارکاس و شوالیه‌ی تاریکی بروفورد، قسمت ۳ (タルカスと黒騎士ブラフォード その③, Tarukasu to Kuro Kishi Burafōdo Sono 3)
  2. تارکاس و شوالیه‌ی تاریکی بروفورد، قسمت ۴ (タルカスと黒騎士ブラフォード その④, Tarukasu to Kuro Kishi Burafōdo Sono 4)
  3. به عنوان یک قهرمان به خواب برو (英雄として瞑る, Eiyū toshite Nemuru)
  4. بازمانده‌های شوالیه‌ها (騎士たちの遺跡, Kishitachi no Iseki)
  5. زمین تمرین قتل شوالیه‌های قرون وسطایی (中世騎士殺人修練場, Chūsei Kishi Satsujin Shūren Jō)
  6. شجاعت برای فردا و جانشین غمگین، قسمت ۱ (あしたの勇気・うけ継ぐ者 その①, Ashita no Yūki Uketsugumono Sono 1)
  7. شجاعت برای فردا و جانشین غمگین، قسمت ۲ (あしたの勇気・うけ継ぐ者 その②, Ashita no Yūki Uketsugumono Sono 2)
  8. شجاعت برای فردا و جانشین غمگین، قسمت ۳ (あしたの勇気・うけ継ぐ者 その③, Ashita no Yūki Uketsugumono Sono 3)
  9. آن سه از سرزمینی دوردست، قسمت ۱ (遥かな国からの3人 その①, Haruka na Kuni kara no 3-nin Sono 1)
  10. آن سه از سرزمینی دوردست، قسمت ۲ (遥かな国からの3人 その②, Haruka na Kuni kara no 3-nin Sono 2)

  1. قهرمان ۷۷ حلقه (77輝輪(リング)の勇者, 77 Ringu no Yūsha)
  2. طلسم شوالیه‌ی تاریکی (黒騎士の呪縛, Kurokishi no Jubaku)
  3. به عنوان یک قهرمان به خواب برو (英雄として(ねむ), Eiyū toshite Nemuru)
  4. بازمانده‌های شوالیه‌ها (騎士たちの遺跡, Kishitachi no Iseki)
  5. تالارِ اژدهای دوسر (双首竜の間, Sōshuryū no Ma)
  6. شجاعت برای فردا (あしたの勇気, Ashita no Yūki)
  7. رسالت گذشتگان (老師の予言, Rōshi no Yogen)
  8. با خشم به او حمله کن! (怒りをたたきこめ!, Ikari o Tatakikome!)
  9. آن سه از سرزمینی دوردست (遥かな国からの3人, Harukana Kuni kara no 3nin)
  10. دوبی شبح (怪人ドゥービー, Kaijin Dūbī)

Volume 4.jpg

Volume 4 Back.jpg

تاریخ انتشار
شابک
Japan ۱۰ اوت ۱۹۸۸[9]
عنوان‌های چپترها

  1. آن سه از سرزمینی دوردست، قسمت ۳ (遥かな国からの3人 その③, Haruka na Kuni kara no 3-nin Sono 3)
  2. آتش و یخ، جاناتان و دیو، قسمت ۱ ((ファイアー)(アイス) ジョナサンとディオ その①, Faiyā to Aisu Jonasan to Dio Sono 1)
  3. آتش و یخ، جاناتان و دیو، قسمت ۲ ((ファイアー)(アイス) ジョナサンとディオ その②, Faiyā to Aisu Jonasan to Dio Sono 2)
  4. آتش و یخ، جاناتان و دیو، قسمت ۳ ((ファイアー)(アイス) ジョナサンとディオ その③, Faiyā to Aisu Jonasan to Dio Sono 3)
  5. آتش و یخ، جاناتان و دیو، قسمت ۴ ((ファイアー)(アイス) ジョナサンとディオ その④, Faiyā to Aisu Jonasan to Dio Sono 4)
  6. آتش و یخ، جاناتان و دیو، قسمت ۵ ((ファイアー)(アイス) ジョナサンとディオ その⑤, Faiyā to Aisu Jonasan to Dio Sono 5)
  7. آتش و یخ، جاناتان و دیو، قسمت ۶ ((ファイアー)(アイス) ジョナサンとディオ その⑥, Faiyā to Aisu Jonasan to Dio Sono 6)

  1. حمله‌ی نصف‌کننده‌ی رعد و برقی (稲妻十字烈刃(サンダークロススプリットアタック), Sandā Kurosu Supuritto Atakku)
  2. جنگ خونین! جوجو و دیو! (血戦!JoJo(ジョジョ)&()Dio(ディオ), Kessen! JoJo & Dio)
  3. آتش و یخ! ((ファイヤー)&(アンド)(アイス), Faiyā Ando Aisu!)
  4. پایان یک اهریمن! (悪鬼の最後!, Akki no Saigo!)
  5. مقدمه‌ی یک طوفان (恐嵐への序曲, Kyōran e no Jokyoku)
  6. آخرین ریپل! (最後の波紋!, Saigo no Hamon!)
  7. به نابودی (忘却の彼方へ, Bōkyaku no Kanata e)

Volume 5.jpg

Volume 5 Back.jpg



گالری


همچنین ببینید


منابع

  1. ماجراجویی عجیب و غریب جوجو پارت ۱ جاناتان جوستار: نوجوانی او (ジョジョの奇妙な冒険 第一部 ジョナサン・ジョースター ―その青春―, JoJo no Kimyō na Bōken Dai Ichi Bu Jonasan Jōsutā -Sono Seishun-)
  2. جوجو اِ-گو!گو!
  3. ジョジョの奇妙な冒険 集英社文庫(コミック版)
  4. Chapter 1: Prologue
  5. ジョジョの奇妙な冒険  1
  6. ジョジョの奇妙な冒険  2
  7. ジョジョの奇妙な冒険  3
  8. ジョジョの奇妙な冒険  4
  9. ジョジョの奇妙な冒険  5


سایت‌گردی

Other languages: